محل تبلیغات شما



بسم الرحمن.

بعد از مدت ها اومدم اینجا

حالم خیلی بهتره.تراپی میرم

قرص میخورم و احساس میکنم دنیارو زیباتر میبینم.

هدف دارم کار میکنم

لبخند میزنم 

باز نماز خوندنو شروع کردم 

کتاب میخونم و ورزش میکنم


بسم الرحمن.

این روزها فقط بیدار میشوم دور خودم میچرخم و سعی میکنم به چیزی فکر نکنم

اما شب ها دوباره خوابم نمیبرد

فکر پایان نامه و دیر شدن و اینکه از پسش برنمی آیم

فکر آینده

کنکور مهدی

و اینکه دیوار را چه رنگی کنیم

کتابی که تازه شروع کرده ام اسمش انسان خردمند است

و هنوز برجاده های آبی سرخ را تمام نکرده ام چون همه اش عذاب وجدان پایان نامه ی لعنتی را دارم

این فصل۳ که هرروز جانم را میخورد

امیدوارم هرچه زودتر تمام شود


بسم الرحمن

دیشب خواب بابامو دیدم 

همش خواب میبینم برگشته 

روز به روز بیشتر دلم براش تنگ میشه

یعنی میشه برگرده ببینمش و بغلش کنم و گریه کنم 

میشه پیشش باشم و هیچ وقت ازش جدا نشم؟

میشه فقط بشینمو نگاش کنم

بزرگترین آدمی که تو زندگیم داشتم 

هنوز مال منه نه؟ تا همیشه بابامه؟ خدایا ممنونم که خودم انتخاب نکردم کی بابام باشه و تو بهترین مامان بابای دنیا رو بهم دادی ممنونم کخه هرچی تو بهم میدی بهترینه

ولی منم باید یه کاری بکنم نه؟

کاش پیدات کنم

کاش بتونم پیدات کنم 

بدون پی نوشت


بسم الرحمن.

امروز بعد از مدت ها اومدم که بنویسم

چند روزییه حال خوبی دارم و به خودم اجازه نمیدم که الکی دعوا کنم با مهدی

مهدی صبورترین آدمیه که تا حالا دیدم

پایان نامم دست دکتر اسلام لوییانه و دوشنبه باید برم واسش ارایه بدم

یه کم استرس دارم اما نه خیلی

بیشتر میترسم نتیجه همانندجویی خوب نباشه و درصد زیادی برام بیاد

دیشب میخواستم یه غزل حافظ بخونم اما یادم رفتم

اما هرجور بود یکساعت ورزش کردم

ناخن کاشتم واسه همین نمیتونم سریع تایپ کنم

من خیلی عوض شدم

اما اصلا احساس بدی ندارم 

کتابایی که در دست خوانش دارم: آن شرلی جلد دوم- میوه خارجی- بریدا- زنگ ها برای که.- برجاده های آبی سرخ

کتابی که در نظر دارم برای خواندن: درآمدی جامع بر نظریه های فمینیستی

ورزشی که می خوام شروع کنم: یوگا

کاش پایان نامم زودتر تموم بشه 

تو این دوسالی که درگیرشم اولین باره که میگم کاش تموم بشه قبلا اینقدر استرس داشتم میگفتم نمیخوام تموم بشه که به دفاعش برسم

الان ولی انگار زمان کنار اومدن باهاش رو داشتم حالا میخوام با قدرت برم سمتش و تمومش کنم 

مسخوام به این رخوت و سستی پایان بدم

میخوام زودتر مرحله ی بعدی رو شروع کنم

پ.ن: من بچه نمیخوام

پ.ن۲: مگه میشه آدم فمینیست نباشه؟بعضیا با افتخار میگن من فمینیست نیستم


بسم الرحمن.

احساس مي كنم افسردگي دارم 

حوصله انجام هيچ كاري رو ندارم

ناراحتم سرم درد مي كنه و حالم خوب نيست

هيچ اميد و آرزويي ندارم 

شايد يك هفته رفتم سفر تنها كه فكر كنم كه مي تونم ادامه بدم يا نه

خيلي خسته ام

حتي حال ندارم اينجا بنويسم

 پ ن: مي خوام وقت مشاوره بگيرم


بسم الرحمن

شايد من اينجا توليد محتوا نكنم اما خيلي راحت و بي پرده حرفم رو مي نويسم حتا اگر كسي نخونه

مدلم رو هركاري مي كنم درست نمي شه جواب نميده 

و واقعا احساس ميكنم خدا اون دنيا يه چيز خفني به ما ميده به خاطر زندگي كردن تو خاورميانه و دم نزدن 

عاخه اين چه داده هاي مزخرفيه كه نميشه ازشون هيچ نتيجه ي منطقي اي گرفت؟؟؟؟

خدايا كمكمون كن 

يعني يه روز خوب مياد؟

واقعا مدت هاست فهميدم خريدن هيچ كالاي لوكس و گراني حالم رو خوب نمي كنه حتي معذبم هم مي كنه مخصوصا آيفون ١٠ هيچ قصدي نداشتم واسه خريدش اما مهدي برام خريد خيلي خوشحالم كه هميشه ميخواد من بهترين چيزارو داشته باشم اما من چطور اين گوشي رو دستم بگيرم؟ نمي تونم حتا ميلش رو ندارم حتا همين الان مي تونم بخاطرش گريه كنم

مهدي هرچي داشته باشه خرج من ميكنه چه هزارتومن چه ١٠٠ ميليون خيلي خوبه كه اينقدر بي شيله پيله است اما من خيلي بهش گير ميدم چون همه اميد و آرزومه وقتي كنارم نباشه نمي تونم ادامه بدم

من خيلي بد شكستم خيلي بد 

روز به روز بدتر ميشم 

روز به روز دلتنگ تر و غمگين تر

فقط ميخوام فراموش كنم همه ي لحظات خوش گذشتمو فراموش كنم 

كي اونقدر از بودن كنار پدرش لذت ميبره كه وقتي تو ماشين نشستن و باباش ميخواد ببرتش فرودگاه يا دانشگاه و كل مسير رو داره با تلفن حرف ميزنه دلش ميخواد اين مسير تا آخر دنيا ادامه داشته باشه؟ كاش مي تونستم برات پيام بفرستم كه دوستت دارم دلم برات تنگ شده 

اين دفعه واقعي دلم تنگ شده نفس كشيدنم سخته

مرگ تنها روياي شيرينمه

پ ن: اولين آيفونم رو تو برام خريدي دوميش هم تو خريدي كاش هيچ وقت سوميني در كار نبود اگه تو نبودي كه برام بگيري


بسم الرحمن.

امروز بعد از مدت ها ساعت ٧ صبح رو ديدم 

صبا رو بردم دانشگاه و خودمم اومدم كتابخونه ميرزا نشستم پاي كارام

هنوز گيج و گنگم اما دارم خودمو جمع مي كنم

ميخوام كار كنم فعال باشم مفيد باشم 

اما فكر كنم ديگه نمي خوام براي زندگي برم خارج از كشور اما ميخوام تمام تلاشمو بكنم كه صبا و صاحبه رو بفرستم فكر كنم كار درست تريه

اما هنوزم دلم ميخوام اگر قراره بچه اي داشته باشم جايي كه بهش پاسپورت ديگه اي هم بدن به دنياش بيارم تا براي فرداش فرصت هاي بيشتري داشته باشه

زمانه بر سر جنگ است يا علي مددي

مدد ز غير تو ننگ است يا علي مددي


بسم الرحمن

آری هوای حوصله ابریست

روزا از پس هم به سرعت گذشته و حالا 3 ماه از شروع سال تحصیلی جدید میگذره و من همچنان جاموندم تو سال 90 باورم نمیشه چطور دنیا حاضر نیست حتی واسه یه ثانیه به خاطر من بایسته

چرا واقعا؟

به کجا میخوایم برسیم؟ من هنوز نمی دونم میخوام چیکار کنم.

قرار بود شهریور دفاع کنم اما هنوز هیچ کاری نکردم

من سیده سارا شهبازی پر از شور و شوق زندگی پرت شدم تو بخش واقعی و تلخ زندگی اما بعد از چندین سال هنوز گیج و گمم هنوز فکر می کنم می تونم برم پیش بابام و گریه کنم بگم من واسه امتحان نخوندم می افتم میشه برم انصراف بدم، و اونم دلداریم بده و بغلم کنه و بگه حرف الکی نزن

پ.ن1: داغوووووونم

پ.ن2:گیجم و خسته

پ.ن3: خدا کمکم کنه


بسم الرحمن

هنوز کتاب برجاده های آبی سرخ رو تموم نکردم البته خوب خوندم الان کتاب چهارم هستم از پنج کتاب این مجموعه

دلم یه کار جدید میخواد اما انگار جرئتش رو ندارم 

باید وقتی که میذارم که پای فضای مزخرف مجازی رو کم کنم 

دلم میخواد برسونمش نهایتا به یکی دو ساعت در روز 

واقعا زندگیم رو مختل کرده 


تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

یار مهربان